به مناسبت روز جهانی کوهستان: گودال برای کسی که شایسته ی قله است جایی برای ماندن نیست
کسی که به قصد صعود به قله راهی کوهستان می شود در هر لحظه ممکن است سر بخورد و داخل گودالی بیفتد و یا پایش پیچ بخورد و مدتی روی زمین بنشیند. سر خوردن و زمین خوردن بخشی از سرنوشت صعود است. اما گودال برای کسی که شایسته ی قله است جایی برای ماندن نیست. پس اگر از همان ابتدا با شکست مواجه شدید، دوباره و دوباره تلاش کنید.
اگر به آمار راهاندازی کار و کسبها نگاهی بیندازیم، ممکن است دچار وحشت شویم و بخواهیم عطای کارآفرینی را به لقایش ببخشیم:
• وای کامبینیتور که یک مرکز رشد برای استارتاپهاست در 93 درصد موارد شکست گزارش کرده است.
• 60 درصد بنگاههای اقتصادی کوچک یا هیچ سوددهی نداشتهاند یا ضرر کرده و پول خود را ازدستدادهاند.
• 51 درصد کار و کسبهای نوپا طی پنج سال از بین رفته اند.
• 80 درصد کارآفرینان پس از 18 ماه از تلاش کردن ناامید میشوند.
اما آیا مدرکی علمی دال بر این وجود دارد که شکستهای پیاپی میتواند سودمند و مثبت بوده و موتور پیشران نوآوری باشد؟ تام پولمن مدیر واحد استراتژی و ارزش در شرکت موسیگما از موسسات فعال در حوزه علوم تصمیم سازی و تحلیل داده مطالعات عمیقی را پیرامون ایده شکستهای پیاپی انجام داده است. تغییرات سریع در فضای کار و کسب سازمانها را واداشته تا بصورت مستمر نوآوری کنند، وانگهی فناوریهای جدید نیز امکان مواجهه با این چالش را از طریق آزمون و تجربه پی در پی فراهم آورده اند.
گزارش منتشر شده از موسسه سیگما نشان میدهد که سریع و مستمر شکست خوردن برخلاف تصور عام، بهترین رویکرد و میانبر موفقیت در بسیاری از حوزه های کار و کسب است.محققان این موسسه در تحلیل خود اشاره میکنند که علم میتواند ثابت کند که شکست متور محرکه نوآوری است. آنها در مطالعه خود به تجارب مهندسین فعال در حوزه های علوم شیمیایی و داروسازی، علوم مواد و صنعت خودروسازی اشاره میکنند. در واقع کسانی که پیش قراول تکنولوژی هستند باید بتوانند در اوج پرواز کنند و همواره برترین فناوریها را ابداع و بکارگیری کنند. اما از دیدگاه بسیاری از بزرگان علوم صنعتی، توسعه هر محصول موفقی نیازمند آزمودن ایده های مختلف بسیار فراوان به منظور حصول نتیجه مطلوب و یادگیری از شکستهای بیشماری است که در این مسیر انتظار ما را میکشند. شکست برای کار و کسب شما بد نیست.بلکه تنها به رویداد دیگری منتهی میشود که اگر به درستی مدیریت شود میتواند پلی بسوی موفقیت چشمگیر باشد. حتی اپل با آن همه دبدبه و کبکبه و نواوریهای خود که هوش از سر همه میبرد، در برخی برهه ها مرتکب اشتباهات زیاد و متعاقب ان شکست شده است. از جمله محصول کامپیوتر دستی نیوتن یکی از دهها محصول شکست خورده اپل به حساب می آیند.
اولین تلاش اپل برای ساخت ایپد مابین سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ بحساب میاید.البته نه آیپد،بلکه ترکیبی از تبلت و PDA که روی آن میتوانست نوشت و یا توانایی نوشتن بر روی نمایشگر آن وجود داشت.اما اندازه ، باتری ضعیف و سخت خوانا بودن نمایشگر آن باعث شد که این محصول هم با شکست روبرو شود. این محصول شکست خورده به جایی رسید که انیمیشن محبوب “سیمپسونها” در یک قسمت، آن را مسخره کرده بود. البته اپل با تجربه ای که کسب کرده بود دوباره در سال ۲۰۱۰ سراغ تولید آیپد رفت که بسیار موفقیت امیز بود. رویکرد خود را بازاندیشی کنید سیاری از ما همچنان فکر میکنیم که شکست نشانه ای از نالایقی بوده و باید به هر هزینه ای از آن اجتناب کرد.اما زمانی که ایجاد یک کار و کسب را به منزله مجموعه ای از آزمونها و تجارب در نظر میگیریم، آن گاه شکست در نگاهمان به مرحله ای اجتناب ناپذیر تبدیل میشود. این شکست گاه مستلزم اعمال تغییرات روی محصول و یا نحوه عرضه آن و یا حتی تغییرات بنیادی تر است. بطور مثال بسیاری از شرکتهایی که امروز پیچیدهترین تکنولوژیها را تولید میکنند، زمانی از فروش سادهترین محصولات آغاز کردهاند. به عنوان مثال شرکت سامسونگ که امروزه از بزرگترین شرکتهای حوزه آیتی در جهان است، کار خودش را از بازرگانی ماهی، میوه و سبزیجات آغاز کرده است. لوپو چمپالیماد نیز در همین زمینه میگوید: «من شرکتی را سراغ ندارم که توانسته باشد بدون تحمل چالشها و تغییرات زیاد روی پای خود بایستد. و اگر این روند ساده بود، لطف چندانی نداشت.»
نوآوری باید در طول زمان و با تغییرات متعدد به پختگی برسد. نکته ای که باید توجه داشت این است که هرگونه نوآوری شامل ریسک است. همواره آزمودن چیزی که ممکن است عملی نشود مخاطره آمیز خواهد بود اما گریزی از آن نیز وجود ندارد. امواج تغییر: اسیر موج نباشیم، موج سواری کنیم بحران بزرگ اقتصادی در سال 2007 بسیاری را به این فکر انداخت که عمر فرآیند تفکر و تولید خلاق بسر رسیده است. این بحران موجب شد تا برخی شرکتها کمتر دل و جرات ریسک کردن داشته و بیشتر از رقابت و فشارهای ناشی از زمان و دیگر هزینه ها واهمه داشته باشند. بحران سال 2007 برای مدتی فرآیند آزمون و تجربه را متوقف ساخت اما نتوانست آن را از میان بردارد. اما تقریبا پس از یک دهه شرکتهای فناوری بنیان و استارتاپهای دیجیتالی فرایند آزمون و تجربه را به گردونه بازگردانده اند.فناوریهای جدید نیز به کاهش هزینه های آزمون و تجربه تا حد شایان توجهی کمک کردند. این شرکتهای پیشرو باور دارند که اگر یک روی سکه کارآفرینی در عصر دیجیتالیسم موفقیت باشد. روی دیگر آن شکست نخواهد بود. بلکه تجربه ناکامی و زمین خوردن ناشی از آزمودن، پیش برنده کارآفرینان در مسیرشان است. بعلاوه رشد اقتصاد دیجیتال به معنای آن است که دانایی سریع تر از همیشه شده و این امر شرکتها را واداشته تا بقول بزرگان آنها مجبور باشند روی پاهای خود در حالی که مشغول دویدن هستند فکر کنند.
فلسفه "سریع و پی در پی شکست بخورید" سرلوحه بسیاری از سازمانهای پیشرو بوده و چارچوب نوآوری را در آنها شکل میدهد. این سازمانها به این باور رسیده اند که هیچ جای سرزمین شکست به درد سکونت نمی خورد.باید با تمام قوا و با حداکثر سرعت از آن دور شد. البته دقت کنید که زیاد شکست خوردن، با یک شکست را زیاد تکرار کردن فرق دارد. رابرت کیوساکی نویسنده کتاب فوق العاده خواندنی و پرفروش «پدر پولدار، پدر فقیر» در کتابش می نویسد : «زمانی که بعد از یک سال کار در بخش فروش شرکت زیراکس حتی یک فروش موفق هم نداشتم نزد پدر پولدارم رفتم تا راهنمایی ام کند، او فقط به من گفت «سریع تر شکست بخور» وقتی پرسیدم چرا؟ گفت «هرچقدر سریع تر شکست بخوری، راه های موفقیت را سریع تر پیدا میکنی» و آنقدر در کار فروش در سال بعد موفق شدم که اگر نمیخواستم کارآفرین شوم، هیچوقت آن را ترک نمیکردم.» البته شکست خوردن در صنایع سنتی هزینه های بیشتری در بردارد و فرایند کار در آن دشوارتر است. بطور مثال صنعت خودروسازی را در نظر بگیرید. حتی خودروهای لوکس آخرین مدل به محض ورود به ویترین نمایشگاههای اتومبیل حکم دست دوم را پیدا کرده و برخی فناوریهای آن به سرعت قدیمی میشود که بدیهی است تغییر این فناوریها روی خودروهای عرضه شده بسیار دشوار خواهد بود. اما خودروهای مدرن تری نظیر خودروهای برقی تسلا با بروزرسانیهای مستمر در برنامه های سیستمهای ناوبری خودرو و دیگر امکانات هوشمندشان، توانسته اند خود را همگام با امواج تغییرات سازند. حالا خودروها نیز درست مانند گوشیهای هوشمند شما از دور قابل بروزرسانی خواهند بود. دیگر صنایع نیز در حال تجربه امواج خروشان تغییرات هستند.
هرچند تغییر و فاصله گرفتن از نقطه آرامش کمی دلهره آور است اما در کل یک الزام محسوب میشود. چرا که شرکتها را وامیدارد تا مفروضات خود را فراموش کنند و در حالت آزمایش و یادگیری مستمر قرار گیرند. نوآوری برای سازمانهای پیشرو در حکم پرتاب دارت به تخته دارت در حال حرکت است.شما میتوانید یا دارتهای خود را با دقت پرتاب کنید و یا با پرتاب تعداد بیشتری سوزن دارت احتمال برخورد آن به وسط خال را بالا ببرید. به یاد داشته باشیم «شکست خوردن» در میان کارآفرینان امری شایع است، بهطوری که «سریع شکست بخور، همیشه شکست بخور» شعار شرکتهای پیشرو شده است.