جمع نمایندگان فروش، جمع فوق‌العاده خوبی بود. برخی جوانان و بسیاری افراد سالمند که با تحرک و انرژی فراوان کار و تلاش می‌کنند. تجربه های سالیان دراز پشتوانه این گروه پیشکسوت است. به گفته قدیمی‌ها، آنچه را جوانان در آینه می‌بینند، اینان در کسری از ثانیه در خشت خام می‌بینند. سخن گفتن در این جمع هم دشوار است و هم مایه مباهات. دشوار از آنکه سالهاست در بازار فروش خودرو تجربه‌های فراوانی دارند، به بازار کاملاً آشنایند، و نکته‌سنجی‌های فراوانی را در آستین دارند. از آن سو مایه مباهات است چون اگر بتوانیم همکلامی را در این جمع پدید آوریم. یعنی شما را پذیرفته‌اند و می‌دانند که شما نیز دانایی‌های بازار را دارید.

درباره شیوه‌های جدید بازاریابی و فروش سخن گفتم و مورد استقبال حاضران قرار گرفت. برخی پس از سخنرانی سراغ کتابهایم را گرفتند. خشنودم از انکه حرفهایم در جمع افراد پرتجربه، مورد پذیرش قرار می‌گیرد و می‌پذیرند که می‌توانند این حرفها را در مقام عمل به کار بندند و از نتایج مادی و معنوی آن بهره‌مند شوند. در این باره نیز در همین سایت گزیده‌ای از موضوعات تشریح خواهد شد.

 

پس از هتل المپیک، به سالن وزارت کشور بازگشتم. ساعت 16 دومین سخنرانی‌ام با عنوان "مدیریت جلوگیری از رقابت درون سازمانی" برنامه‌ریزی شده بود. این بار مخاطبان سخنرانی‌ام، مدیران بیمه بودند که صبح در سخنرانی‌ام حضور داشتند.

 

اندکی تغییر برنامه سبب شده بود تا یک ساعت برنامه سخنرانی‌ام تغییر یابد. نخست دکتر شهرام رحیمی، دوست و همکار ارزشمندم برای مدیران سخنرانی داشت. عنوان سخنرانی او "بررسی رقابت غیرحرفه‌ای و اثر ان بر بازار" بود. دکتر رحیمی، روانشناس صنعتی و سازمانی است. پس از پایان سخنرانی او، سخنرانی کردم. دکتر رحیمی نیز تا پایان پرلطف در کنفرانس بین‌المللی بازاریابی تخصصی بیمه حضور داشت. برخی از سخنانم در حیطه روانشناسی صنعتی و سازمانی بود و سخن گفتن در حضور استادی که به شایستگی در طول این سالها تدریس و کنفرانسهای متعددی دارد، دشوار است. با وجود این، مثالهای متنوع، مطالعات و پژوهشهای گوناگون و از جمله داستان چهار قسمتی لاک‌پشت و خرگوش برای حاضران خوشایند بود بویژه آنکه همچون دیگر کنفرانسها، تجربیاتم را عرضه کردم و از این بابت برای حاضران توجه‌برانگیز بود. شرح خلاصه‌ای از "مدیریت جلوگیری از رقابت درون‌سازمانی" را در روزهای آینده در همین سایت بخوانید.

 

"بطالت اجتماعی" عنوان دیگری است که در این کنفرانس برای حاضران تشریح کردم. بجا است که آن را جداگانه توضیح دهم. این یک واقعیت عجیب در سازمانهای ایرانی و خارجی است. توضیح آن را نیز در سایت خواهم نوشت.

 

پس از آن، برای جشنواره استیل‌البرز راهی هتل آزادی شدم. استیل‌البرز پیشتر مسابقه‌ای را از طریق جراید و تلویزیون تبلیغ کرد که با ارسال پیامک، بیست قطعه الماس یک قیراطی جایزه خواهد داد. چهارشنبه این مراسم را در هتل آزادی با حضور جمعی از نمایندگان فروش از تهران و سراسر کشور برگزار کرد. برندگان خوش‌شانس از تهران و شهرستانها حضور یافتند و جوایز خود را دریافت کردند. در این باره نیز شرح گزارشی از "تبلیغی متفاوت" ضروری است که خواهم نوشت.

 

امروز صبح (پنجشنبه 27 بهمن ماه 1390) برای تدریس عازم سازمان مدیریت صنعتی اصفهان خواهم بود و در بازگشت برخی از موضوعات را می‌نویسم.

 

سبز باشید.