از یادگیری ماشینی تا اینترنت اشیاء: مهمترین ترندهای نورومارکتینگ در سال جدید
نورومارکتینگ علمی است که با استفاده از نوروساینس (علوم اعصاب) فرایندهای تصمیمگیری در ناخودآگاه مصرفکننده را آشکار میسازد. دانشمندان نورومارکتینگ مغز و پاسخهای بیومتریک آن را مطالعه میکنند تا بفهمند که مصرفکننده چه احساسی دارد و چه فکری میکند.
نورومارکتینگ میتواند به سؤالات زیر به روشنی پاسخ دهد:
● محصول شما چقدر مورد توجه مصرفکننده قرار گرفته است؟
● تبلیغات شما کدام احساس مصرفکننده را برانگیخت؟
● کدام تبلیغ بیشترین اثرگذاری را داشته است؟
● مشتری دربرابر کدام قیمتها مقاومت میکند و از خرید منصرف میشود؟
● مشتریان در نقطهی فروش چه احساسی دارند؟
در این مقاله به بررسی تازه ترین روندها در نورومارکتینگ پرداختهایم:
1. یادگیری ماشینی
یادگیری ماشینی خیلی نزدیکتر از آنچه است که فکرش را میکنید. درست است که هوش مصنوعی حدود سه دهه است که معرفی شده و اواخر دههی 1960 ظهور یافت. اما اواخر 2010 بود که توانست راه را برای جریان اصلی و کلاندادهها هموار کند.
دیتا و اطلاعات تهیهشده که در دسترس هستند، آنقدر زیاد است که در توان پردازش شناختی ما نیست که تمامی آنها را با جزئیات بررسی کنیم و تخمینهای معناداری را براساس آنها بزنیم. این موضوع در تحقیقات بازار و اقتصاد با توجه به مجموعهدادههای بیومتریک و نوروفیدبک مانند نورومارکتینگ صادق است.
ما به طور فزایندهای به الگوریتمها و یادگیری ماشینی نیاز داریم تا بتوانیم دیتاها را بررسی کنیم و الگوهای معناداری را از آنها استخراج نماییم. روشها و ابزارهایی که در سیستمهای هوش مصنوعی وجود دارند، باعث میشود که این اطلاعات به طور قابلتوجهی معنادار شوند، از تجزیهوتحلیل معنایی گرفته تا فراوانی و برآورد رویداد.
2. واقعیت مجازی (VR) درمقابل واقعیت افزوده (AR)
گفته میشود که سال گذشته، سال خوبی برای واقعیت مجازی و واقعیت افزوده بوده است. با اینحال، واقعیت مجازی آنطور که پیشبینی کرده بودند، پیشرفت چشمگیری نداشته است. البته این بدان معنا نیست که این روش سود و مزیتی هم نداشته است.
خیلیها معتقدند که واقعیت مجازی و واقعیت افزوده هنوز آنطور که باید، شکوفا نشدهاند. برخی دیگر معتقدند که اگرچه VR برای این ساخته شده که تعاملات انسانی و کامپیوتری را تسهیل کند، اما این امکان وجود دارد که واقعیت افزوده از واقعیت مجازی پیشی بگیرد و برآن غلبه کند. متاسفانه، VR هنوز آنقدرها جذاب و چشمگیر نشده است و به آن جایگاهی که باید، نرسیده است.
پیشرفت هرچه بیشتر VR و AR به متخصصان نورومارکتینگ کمک میکند تا تجربهی مشتری را بهبود ببخشند.
مثلا اگر ما بخواهیم یک برنامه برای قفسههای یک فروشگاه موادغذایی طراحی کنیم، میتوانیم با استفاده از AR، گزینههای مختلفی را به قفسه اضافه کنیم یا این قفسهها را با فناوری VR بسازیم و از فناوری ردیابی چشم استفاده کنیم تا ارزیابی کنیم و ببینیم که فرد چگونه در همین موقعیت مشابه در دنیای واقعی واکنش نشان میدهد.
مزیت آزمایشها این است که به ما در کاهش هزینهها کمک میکند. آزمایش در محیطهای VR و AR باعث میشود که واکنش مشتریان را در محیطهای واقعی پیشبینی کنیم.
3. دسترسی به مطالعات با قیمت پایین و کیفیت بالا
کاهش هزینهی قطعات مختلف سختافزاری، از فناوریهای سلولی گرفته تا دستگاههای علوم اعصاب به همراه توان محاسباتی برتر در دستگاههای تلفنهمراه، به این معنی است که محققان بازار میتوانند مطالعات خود را بدون آسیب رساندن به کیفیت دادهها انجام دهند. این را میتوان بیشتر در زمینهی الکتروانسفالوگرافی electroencephalography)) و ردیابی چشم دید.
این موضوع همچنین میتواند سرآغاز تاثیر گذاشتن بر تحقیقات fMRI در علوم اعصاب باشد، چون فعالیتهای بیشمار دیگری میتواند از fMRI سردربیاورد، خصوصا در تابع سختافزاری و طیف سنجی تشدید مادون قرمز نزدیک کاربردی که ارزانتر است.
4. تجزیهوتحلیل بهتر دادهها برای کسب بینش بهتر
ابزارهای تحلیلی این روزها بهبود یافتهاند. با توجه به گستردگی و افزایش قدرت محاسبات که با هزینههای پایینتری برای به دست آوردن سختافزارهای مناسب، در دسترس هستند، پکیجهای نرمافزاری آماری ارزانتر، تجزیهوتحلیهای مبتنی بر بیزین (Bayesian-based) (و دور شدن از آزمون فرضیه صفر)، معرفی و هوش مصنوعی، شبکههای عصبی، و دیگر اشکال فرایند یادگیری ماشینی ارائه شدهاند.
بینشهایی که در زمینهی نورومارکتینگ ارائه میشوند، در حال حاضر مقیاسپذیرتر و بهتر از پیش هستند و نسبت به اوایل سال 2000، که فعالیتش را آغاز کرد، دقت و وفاداری بالاتری دارد.
5. شفافیت در صنعت نورومارکتینگ
نورومارکتینگ در اتخاذ رویکرد و فلسفهی علمی، خیلی دربارهی فرایند و شیوههایش شفافتر عمل کرده است. سازمانهای نورومارکتینگ معروف حالا از اصول اخلاقی بشدت حمایت میکنند، که از میان این اصول، شفافیت و آشکارسازی از اهمیت بیشتری برخوردار است. دیگر دوران روشهای اختصاصی و تکنیکهای جعبه سیاه که در خفا انجام میشد، به سر رسیده است. از روشهای اختصاصی فقط برای محافظت از منافع ارائهی دهندهی خدمت استفاده میشود. اما به هیچوجه کمکی به مشتری یا صنعت نمیکند. این امر همچنین راه را برای تسهیل روند رشد و توسعه شیوههای فعلی صاف کرده است.
6. ابزارهای بهتر
درحال حاضر توسعههای تکنولوژیکی بسیاری در علوم اعصاب کاربردی وجود دارد. این ابزارها عبارتند از:
● روشهای جدید EEG
روشهای جدید EEG مانند تنوع در تشخیص انگیزهی رویکرد، آزمایش عملکرد قشر بصری، برنامههای کاربردی در سیستمهای مختلف حسی، و الگوریتمهای بهبودیافتهی EEG و الگوریتمهای پسپردازش، به معنی حفظ روش EEG در بازی نورومارکتینگ و ثبت آن به عنوان یک روش مهم و قدرتمند است.
● fMRI ارزانتر (fMRI 2.0)
اقداماتی درجهت ساخت دستگاههای fMRI ارزانتر با هدف توسعهی fMRI مقیاسپذیر و ارزانتر شده است. افراد فعال در صنعت fMRI امیدوارند که بتوانند این فناوری را در طی چند سال آینده دمدستتر کنند. این به معنی اسکن عمیقتر عملکردهای مغز و تکنیکهای بهتر است که fMRI را به عنوان یک رویکرد استاندارد در مطالعات نورومارکتینگ معرفی میکند.
● طیف سنجی تشدید مادون قرمز نزدیک (NIRS)
این مدل چند سالی است که معرفی شده است. این فناوری به دانشمندان علوم اعصاب امکان میدهد تا عملکرد مغز را بیشتر از طریق فعالیت قشری (عمدتا لوب جلویی مغز) آزمایش کنند. این دستگاهها نویز قوییی دارند، یعنی ممکن است از آنها برای تشخیص تغییرات مغز و فرایند احساسی/شناختی در محیطها و شرایط مختلف، مثلا به هنگام استفاده از موبایل، استفاده شود. این دستگاهها وضوح بالاتری را نسبت به EEG از فعالیتهای مغزی نشان میدهند، اما نه در مقیاس و به قدرتمندی fMRI. البته در آیندهای نه چندان دور به پای دستگاههای fMRI هم خواهند رسید. این مطالب برگرفته از مقالات در حوزهی نوروساینس است که در مجلات این رشتهی تخصصی منتشر شدهاند و بدین معنی است که در آیندهای نه چندان دور NIRS به یک شیوهی اصلی تبدیل خواهد شد، به گونهای که حتی ممکن است جایگزین EEG شود.
7. آزمونهای قطعی
آزمایش زمان پاسخگویی (Response time testing) به عنوان یک شیوهی رفتاری در نورومارکتینگ تثبیت شده است. آزمایش زمان پاسخگویی ، پاسخ ضمنی مصرفکنندگان را در زمانی اندازه میگیرد که آنها آگاهانه کلمات و عباراتی را انتخاب میکنند که با دستهبندی برند اصلی یا محرک بازاریابی خاصی که تحت آزمایش است، تناسب دارد.
آزمایش قطعی با استفاده از زمان پاسخگویی به دانشمندان نورمارکتینگ اجازه میدهد تا مطالعات خود را بسنجند، و وابستگی و نیاز خود را به سختافزارهای فیزیکی کم کرده و به طور قابل توجهی زمان پاسخگویی را در تحقیق کاهش دهند.
8. اینترنت اشیاء
اینترنت اشیاء هنوز در دورهی بعد از زایمان خود قرار دارد، اما بسیاری هنوز هم معتقدند که این شیوه را باید به زمان سپرد. چون تقریبا تمامی لوازم خانگی، لوازم الکترونیکی، سیستم حمل¸نقل در شبکه قرار دارند و میتوانند باهم ارتباط برقرار کنند.
اینترنت اشیاء به طور گستردهای به موضوع کلانداده کمک خواهد کرد و لایههای جدیدی از بینشِ رفتار، تفکر و احساسات مصرفکننده را آشکار خواهد کرد.
9. بیومتریک تعبیهشده (تا سال 2020)
بیومتریک تعبیهشده (Embedded Biometrics) شامل ابزارهای پوشیدنی و تکنولوژیهای است که با بخشی از بدن ما ادغام شدهاند یا به عبارتی دیگر عضوی از بدنمان شدهاند.
درحال حاضر، لنزهای واقعیتافزوده، دستگاههای مانیتورینگ GIT در داخل دستگاه گوارش ما، دستگاههای مانیتورینگ پزشکی در رگهای خونی ما، دستگاههای عصبی و دستگاههای نظارت دقیق بر قلب (مانند دستگاههای ضربانساز) تنها برخی از این سایبرنتیکهای بیولوژیک جاسازیشده هستند. همچنین در بدن تعداد محدودی از افراد CPU ها و رایانههای کوچکی جاسازی شده است.
احتمالا سایر بیومتریکهای جاسازیشده در بدن انسانها منحصربهفردتر و خاصتر و از نوع پوشیدنی خواهند بود، مانند مچ بندهای هوشمند، عینک هوشمند و غیره. این ابزارهای پوشیدنی میتوانند هرچیزی را از موقعیت مکانی گرفته تا حرکات بدن، ضربان قلب، فشارخون، میزان مصرف اکسیژن و حتی پردازش متابولیسم بدن را بسنجند. این شیوه اطلاعات بسیار زیادی را در اختیار بازاریابان عصبشناس قرار خواهد داد تا بهتر از پیش بتوانند رفتارهای مصرفکنندگان را تحلیل کنند.
امید است سال جدید سال پرباری برای فعالان در زمینهی نورومارکتینگ باشد.
https://www.thescienceofpersuasion.com/single-post/2018/10/24/Top-Neuromarketing-Trends-To-Watch-in-2019