وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

کاربرد عصب شناسی در سیاست (نوروپالتیکس)

البته هیچ سیاستمداری در چنین آشفته بازار بی‌اعتمادی به دنیای سیاست دوست ندارد علناً به استفاده از چنین تکنیک‌هایی اعتراف کند، و به او برچسبی زده شود که جرج اورول از آن به عنوان دستکاری ذهن یاد می‌کند. جورج اورول در کتاب 1984 می‌نویسد:" ما به علت دوگانه باوری از وضعیت خود آگاه نیستیم. با دستکاری ماهرانه ذهن، فرد دیگر چیزی برخلاف آن چه که فکر می‌کند نمی‌گوید، بلکه متضاد آن چیزی که حقیقت است فکر می‌کندDarryl Howard از مشاوران 2 تن از جمهوری‌خواهان پیروز انتخابات‌های پیشین آمریکا، می‌گوید که وی پیام‌هایی مبتنی بر نورومارکتینگ را برای تلویزیون، و متن سخنرانی‌ها در مجلس سنا برای سیاستمدران  ساخته است.

به گفته‌ی وی، " ما همه چیز از جمله خط داستان، سطح زبان و گفتار، تصاویر، و موسیقی را ارزیابی می‌کنیم و سپس با استفاده از تحلیل و تفسیرهای انجام گرفته ویژگی‌های جاذب و دافع رأی دهندگان را استخراج و شناسایی می‌کنیم. اینگونه پیام سیاسی ما از حداکثر اثرگذاری برخوردار خواهد بود.

 

تکنیک‌های مورد استفاده در نورومارکتینگ غیر تهاجمی است، و شامل اندازه‌گیری واکنش‌های عضلات، پوست و مردمک چشم می‌شود.

 

هوارد اینطور ادامه می‌دهد که، " ما روش‌های خود را به برخی متدهای EEG/FMRI ترجیح می‌دهیم، چرا که روش ما سریع‌تر بوده و وقت و پول کمتری را صرف می‌کند و دست آخر میزان صداقت و کم و کیف تبلیغات سیاسی را به ما می‌شناساند!

 

آقای Fred Davis نیز از دیگر کسانی است که به تکنیک‌های نورومارکتینگ در نیای سیاست باوری راسخ دارد. وی شخصیتی برجسته در زمینه‌ی انجام تبلیغات برای حزب جمهوری خواه است و افرادی از جمله جرج بوش و جان مک کین در فهرست مشتریان وی قرار دارند.

 

Brian Boquist از جمله سناتورهای جمهوری ‌خواه و از فرماندهان سابق ارتش آمریکا است، او در سخنانی گفته بود که، "من نمیدانم این روش چطور کار میکند، تنها چیزی که میدانم آن است که واقعا کاری میکند کارستان!"

 

بنا بر اظهارات درو وسترن ، نویسنده‌ی کتاب "مغز سیاسی" و مشاور کاندیداهای مطرح حزب دموکرات، «جمهوری‌خواهان ظاهرا بیش از دموکراتها به استفاده از ابزارهای نورومارکتینگ اقبال دارند.» البته این اظهار نظر در سال 2010 صورت گرفته است و امروز احتمالا اوضاع کمی تفاوت کرده است.

 

استفاده از ابزارهای نورومارکتینگ تنها منحصر به آمریکا نمیشود، و در خارج از مرزهای این کشور نیز رواج یافته است. از جمله آنکه تعدادی از متخصصان در حوزه‌ی نورومارکتینگ استفاده از روشهای FMRIرا در انتخابات ملی برزیل در سال 2010 تایید کرده‌اند. به گفته‌ی مارتین لینداستروم نویسنده‌ی کتاب "خرید شناسی" (Buyology) که از شناخته ‌شده ترین افراد در حوزه‌ی نورومارکتینگ است، «من تعداد زیادی از دانشمندان عصب‌شناسی را می‌شناسم که با سیاستمداران مختلفی در آمریکای جنوبی همکاری کرده‌اند و برای آنها کمپینهای سیاسی و پیامهای تبلیغاتی ساخته اند. البته هیچ‌گاه صدای این کار در نیامد!»

 

شاید مخفی کاریها در این حوزه، بخشی به آن دلیل باشد که علم نوروپولتیکز به طور خاص و نورومارکتینگ به طور عام هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد. اما به قول مارتا فرح (Martha Farah)، استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا و رییس مرکز عصب‌شناسی و جامعه، «خطر شست و شوی مغزی از جانب دستگاه تبلیغات سیاسی مبتنی بر ابزارهای نورومارکتینگ متوجه ما نیست.»

 

البته برخی از دانشمندان عصب‌شناس در استفاده از تکنیک‌های نورومارکتینگ به ویژه به منظور شناخت و پیش‌بینی رفتار سیاسی افراد تردید دارند.البته بسیاری دیگر نیز اعتقاد راسخی به کارآمد بودن این روش‌ها دارند و معتقدند که این ابزار حقیقت را برای ما آشکار می‌کند.

 

محققین اما می‌گویند که واقعیت امروز سیاست مستلزم آن است که نامزدهای انتخابات راه‌هایی را برای دست‌یافتن به افراد سردرگم و بدون رای و افرادی که تمایل به قضاوت‌های شتاب‌زده در خصوص مسائل دارند پیدا کنند.

 

شرکت مشاور در امور سیاسیTarget point با درک این موضوع در صدد حل این مشکل برآمد ودر سال 2004 برای کمپین بوش وسپس برای آقای رامنی فعالیت‌هایی را آغاز کرد. بنابر اسناد کمیسیون انتخابات فدرال، کمپین رامنی در سال 2008 مبلغ 345 هزار دلار را به این شرکت مشاور پرداخت کرد.

 

به اعتقاد الکس لاندری (Alex Lundry) از پژوهشگران این شرکت، روش‌های سنّتی نمونه برداری و پرسش از رای دهندگان گاهی غلط هستند و جواب مطلوب را نمیدهند. افراد ممکن است درگروه کانونی خود حرفی بزنند اما رأی دیگری را به صندوق بریزند. به همین علّت این شرکت روش‌های دیگری را در پیش گرفت. مثل اینکه پیمایش‌های اینترنتی انجام می‌شد و از رای دهندگان سوالاتی نظیر اینکه از کدام نامزد حمایت می‌کنند مطرح می شد و در عین حال رفتارهای ناخودآگاه آنها با ثبت میزان سرعت پاسخ گویی سنجیده می‌شد- آن هم با این پیش فرض که هر چه پاسخ‌ها سریع‌تر باشد نشاندهنده‌‌ی وجود هیجان و احساسات قوی‌تر در پاسخ‌دهنده است.

 

با این حال به اعتقاد بسیاری از جمله رنواز از پژوهشگران موسسه‌ی نورومارکتینگ سیلز برین، شواهدی مبنی بر آن وجود دارد که متدهای نورومارکتینگ در دنیای سیاست مشغول ریشه دواندن است و در آینده اهمیت آن بیشتر هم می‌شود. بد یا خوب، گریزی از آن نیست. به یک تصویر ام‏آر‏آی  بیشتر می‌توان اکتفا کرد تا حرف‌های مردم." وی اضافه می‌کند که، "در صورت رعایت اخلاقیات، این روش به نفع تمام سیاستمداران خواهد بود."

 

اما شاید ذکر نتایج چند تحقیق در زمینه‌ی استفاده از تکنینکهای نورومارکتینگ در دنیای سیاست خالی از لطف نباشد و به شما در آشنایی با ره آوردهای این دانش کمک کند.

 

مطالعات موردی

 

نتایج یک تحقیق جالب دیگر در خصوص استفاده از تکنیک‌های نورومارکتینگ روی سیاستمداران، که در مجله‌ی فوربس منتشر شده است حاکی از آن است که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکا نه تنها بر سر مباحث سیاسی بلکه روی برندهای مورد علاقه نیز توافق چندانی ندارند. بایولوژی () از موسسات فعال در زمینه بازاریابی عصبی به تازگی نتایج مطالعه‌ای جدید را منتشر ساخته که به سنجش ترجیح برند در خودآگاه و ناخودآگاه افراد منتسب به دو حزب عمده آمریکا می‌پردازد.

 

هر چند افراد هر دوی این احزاب علاقمند به برندها کوکاکولا در زمینه‌ نوشیدنی، ویزا در حوزه امور مالی، گوگل در اینترنت، و اپل در فناوری بودند و بر سر آنها توافق داشتند، اما ترجیح برند در موارد زیر در میان این افراد کاملاً متفاوت بود:



  دموکراتها جمهوری‌خواهان
محبوب‌ترین خودرو جیپ BMW
محبوب‌ترین برند الکترونیک سونی شارپ
محبوب‌ترین شرکت بیمه Progressive ALLState
محبوب‌ترین کانال تلوزیون Animal planet History channel
محبوب‌ترین رستوران Wendy,s subway
محبوب‌ترین ورزش NFI بیس‌بال MIB بیس‌بال
محبوب‌ترین کافی‌شاپ STARBUCKS Dunkin Donuts
محبوب‌ترین سیستم‌ بازی کنسول WII نینتندو Xboxکنسول

 

نحوه‌ی انجام پژوهش؛ شرکت Buyology از جمله شناخته‌ شده‌ترین موسسات فعال در حوزه‌ی نورومارکتینگ است.

 

این شرکت در انجام تحقیقات خود عموماً از روش‌های مرسوم پژوهشی و سیستم "واکنش نهفته" که اختلافات در سطح هزارم ثانیه واکنش فرد مورد مطالعه در مقابل مفاهیم مختلف را اندازه‌گیری می‌کند بهره می‌برد البته روش‌های بسیاری برای تشخیص و تفسیر ناخودآگاه و ترجیحات آن وجود دارد، اعم از استفاده از دستگاه‌های EES، دستگاه‌های بیومتریک سنج، دستگاه‌های رمزگشایی چهره و ثبت حالات آن، و دیگر متدها.

 

 



·        سیاست در آمریکا ساده است؛ به کاندیدای قدبلند رای بده!

 

تصمیمات ما همیشه آنقدرها هم که فکر می‌کنیم مبتنی بر منطق نیست، انتخاب یک سیاستمدار به عنوان رئیس جمهور یا هر چیز دیگری نیز از این قاعده مثتثنی نیست.

 

نتایج تحقیقات موسسه‌ی Texas Tech حاکی از آن است که افراد ذاتاً تمایل دارند که کاندیداهایی را انتخاب کنند که از نظر فیزیکی پُر ابهت باشند. این گرایش نمونه‌ای از روان‌شناسی تکاملی است، به این معنا که انسان مدرن هنوز هم رفتارهایی از خود ابراز می‌کند که برآمده از عصر شکار وگرد آوری غذا است. ( یا به بیان ساده، سیاست غار نشینی)

 

البته قد بلند بودن یک سیاستمدار مزیت به حساب می‌آید اما همه چیز نیست، با این حال کاندیداهای قد بلندتر ریاست جمهوری از دوره‌ی سال 1789 تا 2008 حائز 58 درصد آرا شده‌اند.

 

دیوید اشمیتز و گرگ موری، در پژوهش خود ابتدا به بررسی فرهنگ گذشته‌ وحال بشر، پرداخته و دریافتند که تمایل بیشتری نسبت به رهبران بزرگ جثّه ‌تر وجود دارد. پس، با هدف آزمون این نظریه در میان شهروندان امروزی، آنها از افراد مورد مطالعه‌ی خود درخواست کردند تا تصاویر یک " شهروند معمولی" و یک " رهبر ملی ایده آل" از نظر خود را رسم کنند، نتایج شگفت‌انگیز این پژوهش نشان از آن داشت که 64 درصد از شرکت‌کنندگان تصویر رهبر ایده‌آل خود را قد بلندتر از یک شهروند عادی کشیده‌اند. بنابر گفته‌های اشمیتز،" به باور ما نتایج این پژوهش تنها منحصر به برقراری رابطه میان وضعیت فیزیکی و رهبریت یک جامعه نیست، فرهنگ و محیط به تنهایی قادر به توضیح آنکه چرا تمایل جهانی در میان فرهنگ‌های مختلف نسبت به رهبران قد بلند‌تر است نمی‌باشد."

 

اوباما در سال 2008 برگ برنده‌ی قد بلند دموکرات‌ها بود، چرا که اوبامای 185 سانتی‌متری 12 سانتی متر از رقیب اصلی جمهوری خواه خود مک کین بلندتر بود.

 

اما انتخابات سال 2012 اوضاع را کمی متفاوت کرده است. میت رامنی رقیب اصلی اوباما تنها کمی از اوباما بلندتر است و به نظر می‌رسد در این مواقع و نزدیک بودن اندازه‌ی قد کاندیداها به هم موارد دیگری از جمله اقتصاد و اشتغال تعیین کننده خواهد بود.

 

از آنجا که تا 95% از تصمیمان ما و هم‌چنین رأی‌دهندگان در ناخودآگاه آنها شکل می‌گیرد، سعی بازاریابان و بویژه کمپین‌های سیاسی برآن است تا ناخودآگاه رأی دهندگان را هدف بگیرند و از هر طریقی شده وارد ناخودآگاه آنها شوند.

 

سبز باشید

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.