يادگيري از فلاسفه: چگونه فلسفه شما را تبدیل به رهبر بهتری میکند؟
هدف بیشتر برنامههای مربیگری (Coaching) و توسعهی رهبری (Leadership development) تغییر رفتار است یا به عبارت دیگر هدف این برنامهها کمک کردن به افراد برای شناسایی و تغییر رفتاری است که بر سر راه رهبری کارآمد مانع ایجاد میکنند و مانع از رشد رفتار مرتبط با آن میشوند. اما چه اعتقادات و ارزشهایی محرک این رفتار هستند؟ در جلسات معمول مربیگری به مزایای تفکر و تأمل دربارهی شخصیت و اعتقادات توجه کمتری نسبت به مزایای تغییر رفتار میشود. شاید این مسئله در دنیای کسبوکار امروز که سرعت و تکنولوژی از عناصر کلیدی آن هستند، خیلی تعجبآور نباشد زیرا زمان کمی برای دست کشیدن از کار و فکر کردن وجود دارد و افراد به دنبال نتایج سریع هستند (و برای این نتایج پول پرداخت میکنند). با وجود درک در حال رشد دربارهی منافع فعالیتهای ذهنی (مانند یوگا و مراقبه) و سبک درونگرا، تأمل دربارهی موضوعات فلسفی - ارزشها، فضایل اخلاقی و خرد - معمولاً مورد بیتوجهی قرار میگیرد. برنامههای مربیگری و توسعهی رهبری به ندرت – و شاید هرگز - به بحث توان مشخص ساختن دیدگاه فلسفی فرد میپردازند. اما شواهد زیادی حاکی از آن است که باید اینکار را انجام دهند.
تحقیقات نوروساینس دربارهی تأملات درونی از این گفته حمایت میکنند. اخیراً تحقیقی توسطBMC Neuroscience انجام شده که نشان میدهد منطقهی حساسی از مغز (ACC) در جریان امور مرتبط با تأمل شخصی فعال میشود. اهمیت ACC از آنجا است که همانطور که محققان اشاره کردهاند میتواند "تفاوتهای میان حالت واقعی و حالت دلخواه را تشخیص دهد، باعث یکپارچگی و ارزیابی اطلاعات عاطفی، انگیزشی و شناختی شود و میزان توجه را تنظیم کند." به عبارت دیگر فعال کردن ACC ار طریق تأملات درونی میتواند باعث موفقیت کسبوکار شود. اینکار از طریق کمک به رهبران برای شناسایی ارزشها و اهداف استراتژیک، ترکیب کردن آنها با اطلاعات و اجرا کردن برنامههای عملیاتی قدرتمند صورت میگیرد.
واضح است که تأملات درونی در فضای آزمایشگاه صورت نمیپذیرند بلکه باید در سطح مدیریتی و دیگر شرایط کاری انجام گیرند. یکی از راههای انجام اینکار "مشاورهی فلسفی" است. مشاورهی فلسفی روند رو به رشدی در عرصهی بینالمللی است که "درمان برای عقل سلیم" نامیده میشود زیرا به افرادی که به لحاظ ذهنی در سلامت به سر میبرند، کمک میکند که جهانبینی و اهدافشان را در مواجهه با چالشها و تغییرات پالایش کنند. مکالمهی بین مشاور فلسفی و مشتری او در بردارندهی تأملات شخصی دربارهی اهداف و ارزشها است. با استفاده از سنتهای شرقی و غربی در فلسفه (از سقراط تا کنفسیوس) و همچنین فلاسفهی معاصر، مشاورهی فلسفی به افراد کمک میکند که به بالاترین آرمانها و ایدهآلهای بشری دست یابند.
اندیشه از زماني درون آدمي شكل گرفت كه او شروع به سخن گفتن كرد. و همين گفت و شنودها با همنوعانش بود كه موجب شد بشر در اعماق ساختارهاي فكري خويش، چالشها و تعارضات را كشف كند و با پرداختن به انها و حل و فصلشان معنايي تازه به زندگي بخشد.همين دست و پنجه نرم كردن با چالشهاي دروني موجب شد تا طبقه اي خردورز در جامعه پديد آيند كه نام آنها فيلسوف بود. فلاسفه همواره بدنبال راهی برای بهبود زندگی انسانها و ارائه ابزارهای فکری مناسب در جهت غنای معنای زندگی بوده و هستند، لذا فلسفه به عنوان هنر زندگي كردن، نه علمي لوكس بلكه شيوهاي براي تفكر و انديشيدن و يا بقول اپيكوروس ابزاري براي درمان روح و تسكين آلام بشر است. اهميت فلسفه تا بدانجاست كه روانشناسی را فرزند فلسفه ميدانند و «درمانگران فیلسوف» نتيجه چنين رويكردي به فلسفه كاربردي هستند. به طور خلاصه مشاوران فلسفی، ابزارهایی را در اختيار ذهن بشر قرار ميدهند که برای بهتر فکر کردن در آینده به آنها نیاز دارد.
مدیرعاملی را در نظر بگیرید که با اخم کردن به کارمندانش، دخالت در کار آنها و بیارزش کردن نقششان در سازمان، آنها را کوچک و تحقیر میکند. حال اگر این مدیرعامل به مشکلی برخورد کند، نمیتواند سراغ هیچکدام از کارمندانش برود و با آنها مشورت کند زیرا او همه را از خود رانده است. مشاورهی فلسفی میتواند به این فرد کمک کند که رفتار نامناسبش را محدود کند و ضریب مثبت بودن خود را از طریق تأمل کردن دربارهی شخصیت و ارزشهایش بالا ببرد. یکی از مدیرعاملانی که در چنین شرایطی قرار گرفته بود، اظهار داشت که خواندن آثار یک فیلسوف قدیمی (سقراط) و یک فیلسوف قرن بیستمی به او کمک کرد که با تیم رهبریاش مکالمات بهتری برقرار کند، تعداد اجماعنظرها بیشتر شود و منطق جمعی ارتقاء یابد. استدلال فلسفی به همراه تغییر رفتار مثبت او را قادر ساخت که در سختترین شرایط بتواند شرکتش را رهبری کند.
تأملات درونی فلسفی در نقاط عطف زندگی فرد حیاتی هستند؛ یعنی زمانی که یک رهبر با چالش، دوراهی یا بحرانی جدی مواجه میشود. اما رهبران چگونه میتوانند بدون استفاده از یک مشاور فلسفی از مزایای این نوع تأملات درونی بهرهمند شوند؟ آنها باید در ابتدا مکث کنند و دربارهی ارزشهای مرکزی خود فکر کنند. کار طیفی از فلاسفه (زن و مرد و از سنتهای فرهنگی گوناگون) میتواند به رهبران کسبوکارها کمک کند. برای مثال رهبران میتوانند دربارهی سؤالات مهمی که توسط چهار فیلسوف مشهور بیان گردیده، فکر کنند:
سقراط: چالشیترین سؤالی که یک فرد میتواند دربارهی رویکرد فعلی من از من بپرسد، چیست؟
ارسطو: کدام فضایل شخصیتی بیشترین اهمیت را برای من دارند و من چگونه آنها را بیان میکنم؟
نیچه: چگونه میتوانم "اراده قدرتم" را هدایت کنم، علایق شخصیام را مدیریت کنم و متناسب با ارزشهایی که برگزیدهام، عملی را انجام دهم؟
سارتر: چگونه میتوانم مسئولیت کامل انتخابهایم و نتایجی را که در پی دارند به عهده بگیرم؟
پاسخ دادن به این سؤالات نیازمند این است که رهبر کسبوکار دربارهی مسائل عمیق فلسفی همچون ارزش و هدف تأمل کند. پاداش این تأمل کردن چیزی است که ارسطو نام آن را "خرد عملی" میگذارد. فکر کردن دربارهی این ارزشها میتواند منجر به ایجاد تغییراتی در رفتار رهبر در خدمت رشد و موفقیت پایدار شود.
منبع:
http://blogs.hbr.org/2014/09/how-philosophy-makes-you-a-better-leader/
سبز باشيد